مقامات سوئدی از رای پرونده حمید نوری سرپیچی کردند
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۷۵۹۲۲
به گزارش «تابناک» به نقل از ایرنا، حیبت الله نژدی منش، مشاور حقوقی خانواده حمید نوری، زندانی ایرانی دربند زندان سوئد در گفتگو با خبرنگار ایرنا می گوید که قاضی دادگاه اوسط اردیبشهت امسال اعلام کرد که همه محدودیت های تماس تلفنی، ملاقات حمید نوری برداشته شده است و او از انفرادی به بند منتقل می شود. اما مسولان زندان زیر بار حکم قاضی نمی روند و حمید نوری کماکان با تمام محدودیت ها در انفرادی به سر می برد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وضعیت کنونی حمید نوری در زندان چگونه است؟ آیا از انفرادی خارج شده است؟
در حال حاضر ما تنها از طریق ملاقات هایی که وکلا با آقای نوری دارند، از حال ایشان با خبر هستیم. امکان تماس تلفنی بین ایشان و خانواده نیست. تا جایی که اطلاع دارم حتی ارتباط کنسولی کشورمان با ایشان هم بسیار محدود شده است.
با این که قاضی هم در آخرین جلسه رسیدگی و هم در نامه ای در پاسخ به فرزند آقای نوری تاکید کرده که محدودیت ها برداشته شده و محدودیت جدید نباید تحمیل شود ولی در نامه ای دیگر اظهار عجز کرد و گفت نمی تواند تاثیری روی تصمیم مقامات زندان داشته باشد. متاسفانه همکاری از طرف مقامات بازداشتگاه صورت نگرفته است. در یک مدت کوتاهی اجازه تماس تلفنی با خانواده به اقای نوری داده شده اما بعد از آن حتی تماس تلفنی هم قطع شده و امکان مطلع شدن خانواده از وضعیت سلامتی آقای نوری در بازداشتگاه وجود ندارد.
چه چیزی باعث شده که حکم قاضی اجرا نشود؟
این سوالی است که مقامات بازداشتگاه باید جواب دهند. با این حال قاضی می گوید من نمی توانم در کار مقامات زندان مداخله کنم و کاری از دست من برنمی آید. این موضوع هم در نامه ایشان تصریح شده است. در عین حال، دولت سوئد باید تضمین نماید که حقوق بشر فرد بازداشت شده مورد احترام و حمایت قرار می گیرند. دولت سوئد هم بر أساس کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و هم بر أساس موازین و دستورالعمل های اتحادیه اروپا ملزم به رعایت حقوق بشر فرد بازداشت شده و حمایت از آنها می باشد.
چه اقداماتی از جانب شما و وکیل ایشان در سوئد در این باره انجام شده؟
بنده مشاور حقوقی خانواده هستم، بنابراین محدودیت های خاص خود را داریم. از جمله این که نمی توانیم در محاکم یا مراجع سوئد وکالت داشته باشیم. با این حال به عنوان یک رابط بین خانواده آقای نوری و وکلای سوئدی ایشان هم عمل می کنیم. ضمن این که به وکلا در حوزه حقوق بین المللی کیفری و حقوق بین المللی بشردوستانه مشورت می دهم، به خانواده نیز در خصوص پیگیری های حقوق بشری که خانواده می تواند انجام دهد، مشورت می دهم. از جمله همین مباحث حقوق بشری مربوط به وضعیت آقای نوری در بازداشتگاه است. در این خصوص هم با قاضی مکاتبه کردیم و هم با نهادهای حقوق بشری. در مورد نهادهای حقوق بشری هم پیگیری شده ولی تا کنون هیچ پاسخی دریافت نشده است.
وکلای ایشان هم به طور جدی پیگیر موضوع ملاقات خانواده آقای نوری و همچنین برقراری تماس تلفنی بین آقای نوری و خانواده شان هستند. برای خود وکلای سوئدی هم این اقدام مقامات بازداشتگاه جای سوال دارد. از نظر آنها برخورد مقامات بازداشتگاه با اقای نوری غیرقابل قبول است. آنها می گویند ما کماکان برای حق وی مبنی بر تماس می جنگیم. همچنین آنها همچنان برای برداشتن محدودیت هایی که مقامات بازداشتگاه برای اقای نوری وضع کردند و امکان برقراری تماس و ملاقات با خانواده تلاش می کنند.
جدیدترین پاسخ که دیروز من از وکلا گرفتم این است که مقامات بازداشتگاه می گویند « قواعد جدیدی در رابطه با ملاقات وجود دارد» در حالی که این قواعد مبتنی بر تصمیم دادگاه نیستند. بر أساس تصمیم دادگاه، اقای نوری تنها محدودیتی که دارد این است که در بازداشت باشد و امکان ملاقات و تماس تلفنی با خانواده اش باید داشته باشد. به احتمال زیاد دوشنبه راجع به این موضوع با مقامات زندان مجددا جلسه دارند.
پسر حمید نوری از شکنجه روحی و جسمی پدرش خبر داده است که یک مصداق آن را حضور سه ساله در انفرادی و ضرب و شتم عنوان کرده. شما هم چنین دریافتی دارید؟
مسلما صرف بودن یک فرد به مدت تقریبا سه سال در انفرادی مصداق شکنجه است. البته بحث ضرب و شتم آقای نوری توسط ماموران پلیس در بازداشتگاه واقعیت دارد و خود آقای نوری این را هم مطرح کرده است. شکایتی را خود ایشان در بازداشتگاه مطرح کرد. بعد از چند وقت اعلام شد که دوربین های بازداشتگاه چیزی را نشان نمی دهند.
آیا درباره شکنجه آقای نوری با سازمان های بین المللی حقوق بشری تماس گرفته شده؟
برای کمیته های سازمان ملل متحد که مرتبط با شکنجه و حتی بازداشت غیرقانونی هستند ایمیل فرستاده شد اما هیچ پاسخی دریافت نشد. برای سازمان های بین المللی مردم نهاد معروف مثل دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل ایمیل فرستاده شده و از آنها خواستیم که بیایند و دست کم صحبت های آقای نوری و خانواده اش را گوش بدهند اما متاسفانه پاسخی ندادند. تنها در یک مورد نماینده عفو بین الملل در سوئد آن هم به صورت غیر رسمی پذیرفت که خارج از دفتر کاری شان ملاقاتی با خانواده آقای نوری داشته باشند. حدود نیم ساعت صحبت های خانواده آقای نوری را گوش دادند اما پس از آن هیچ پاسخی ندادند.
«حمید نوری» شهروند ایرانی و کارمند سابق قوه قضائیه که آبان ماه ۹۸ برای رسیدگی به حل اختلافات خانوادگی دخترخواندهاش به سوئد سفر کرده بود، در بدو ورود به فرودگاه استکلهم توسط پلیس این کشور بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان انفرادی به سر میبرد.
اتهام حمید نوری بر اساس ادعاهای گروهک تروریستی منافقین طراحی شده. آنها مدعی شده اند که نوری در مقطعی، زندانبان منافقین در ایران بوده است. این مبنای محکمه سوئدی قرار گرفته و باعث شده اصل برائت و حق آزادی رفت و آمد حمید نوری از سوی مقامات سوئدی نقض شده و این تبعه ایرانی نزدیک به سه سال با محدودیت های زیاد در زندان سوئد باشد.
اخبار منتشر شده حاکی از آن است که سوئدیها ابتداییترین حقوق یک انسان را در قبال «حمید نوری» رعایت نکردهاند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مهسا امینی آنفلوانزا حادثه تروریستی شیراز سنای آمریکا داریوش فرهود کنگره آمریکا حمید نوری سوئد دادگاه بازداشت مهسا امینی آنفلوانزا حادثه تروریستی شیراز سنای آمریکا داریوش فرهود کنگره آمریکا مقامات بازداشتگاه خانواده آقای نوری آقای نوری تماس تلفنی بین المللی حمید نوری حقوق بشری اقای نوری حقوق بشر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۷۵۹۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطهای بی فرجام
به گزارش تابناک، آرمان، پسرک نوجوانی که در ۱۷ سالگی متهم به قتل دوستش غزاله شد، حالا در لبه تیغ ایستاده و هر آن احتمال دارد حکم قصاص برای او اجرا شود. مروری بر پرونده اخباری که درباره او و مقتول منتشر شده نشان دهنده وضعیت عجیب و پیچیده این پرونده است.
حکم قصاص آرمان عبدالعالی که به خاطر اتهام به قتل دوست دخترش غزاله شاکر در معرض اجرا قرار گرفته است، امروز اجرا نشد تا بار دیگر تلاش برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول ادامه یابد.
سه نکته بسیار مهم در این پرونده وجود دارد که باعث شده افکار عمومی نسبت به آن حساسیت زیادی نشان دهد. اول آنکه هیچ نشانی از جسد مقتول در دست نیست ولی قضات به این نتیجه رسیده اند قتل واقع شده است. نکته دوم حساسیت هایی است که نسبت به اعدام و بخشش وجود دارد و نکته سوم مربوط به وضعیت آرمان است. آنطور که قانون تکلیف کرده باید برخی متهمان از جمله متهمان به قتل تحت معاینه روانشناسی قرار گیرند. روانشناس پرونده آرمان هم در دادگاه گفته است او مشکل عصبی و انزوای بیش از حد دارد و وضعیت روانی او در زمان حادثه محرز است.
فهمیه حسینی در صحن علنی دادگاه کیفری یک گفت: آرمان در زمان حادثه دچار افت شدید تحصیلی بوده و معدل او در آن زمان هفت بوده است. او دچار مشکلات روحی شدید بوده است. بعد از بازداشت و در زندان هم او در کارهای گروهی شرکت نمیکند و دوستی در زندان ندارد. در همه کارهای گروهی ناموفق است و فقط درسخواندن که یک کار فردی است را خوب انجام داده است. او بسیار کم حرف میزند و هیچ دوستی ندارد. قبل از زندان هم این وضعیت را داشته است و این نشان از مشکل عصبی و انزوای بیش از حد آرمان دارد. او به نامه غزاله اشاره کرد و گفت: از نامهای که از غزاله به جا مانده است، هم آمده که آرمان «بچه است»؛ رفتارهای بچگانه دارد. بنابراین عدم درک عقلی آرمان با توجه به وضعیت تحصیلی وی در زمان حادثه و وضعیت روانی او و همچنین نامه غزاله محرز است. بنا بر این گزارش قضات بعد از بررسی پرونده رأی خود را اعلام خواهند کرد.
با این حساب می توان گفت شاید آرمان سلامت روان نداشته و متوجه عواقب عمل خود در اقدام به قتل غزاله نبوده است. هر چند این جزییات در پرونده مضبوط است و دسترسی به آن جز برای طرفین پرونده و وکلایشان مقدور نیست.
با وجود این سه نکته، رییس شوراهای حل اختلاف کشور معتقد است می توان از خانواده غزاله، رضایت گرفت. امروز هادی صادقی در پاسخ به سوالی درباره پرونده آرمان عبدالعالی گفت: همچنان در تلاش هستیم که در این پرونده رضایت خانواده مقتوله را بگیریم.
او گفت: درباره این که این فرد مجرم است یا نه، نباید قضاوت کنیم زیرا این پرونده جزییات بسیار دارد و مسایل مختلفی در حاشیه این پرونده مطرح است بنابراین قضاوت در این پرونده سخت است. دهها قاضی در این پرونده ورود کردند و پرونده با دقت بررسی شده و دو مرتبه در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: مردم از نظر اتقان حکم صادره تردید نکنند زیرا براساس شواهد موجود حکم قتل صحیح است هرچند طبیعتاً ناخواسته بوده و قاتل هدف قبلی نداشته و این اتفاق پیش آمده است. این جوان سابقه جنایی نداشته و جنایتکار حرفهای نیست. گاهی افراد در یک لحظه حادثهای پیش میآید و خطایی می کنند. البته در این خطاها عمد بوده اما با قصد قبلی نبوده است. خانواده مقتول و محکوم خانوادههای محترمی هستند و ما هر دو خانواده را دیدیم و با آن ها صحبت کردیم. آرمان عبدالعالی زمانی که به زندان میرود، در حال اخذ دیپلم بوده اما در زندان فوق لیسانس خود را نیز اخذ کرده است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: باید به خانواده مقتوله حق داد که داغ بزرگی دیدهاند و از طرف دیگر جنازهای هم در کار نیست و از این خاطر نیز خانواده مقتوله آزرده خاطر هستند. اکنون شرایط به گونه ای نیست که به جسد دسترسی باشد و اتفاقی افتاده که قابل دسترسی نیست و هر چه اینها اصرار کنند که آرمان جای جنازه را بگوید، او نمی تواند بگوید زیرا خودش هم نمیداند و اگر میدانست تا الان بارها گفته بود.
قتلی که جسد مقتول هرگز پیدا نشد
رسیدگی به این پرونده از اسفند سال ۹۲ آغاز شد و خانواده دختر ۱۹ سالهای بهنام غزاله خبر ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند اما خیلی زود مشخص شد او آخرین بار به خانه دوستش که پسری ۱۸ ساله بهنام آرمان بوده رفته است. با دستگیری آرمان، او پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. اما مدتی بعد منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون میخواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود.
آرمان گفت: چون او را دوست داشتم و نمیخواستم برود سر این موضوع با هم بحث کردیم اما او از پلهها پرت شد و سرش به لبه پله خورد، من هم ترسیدم و جسدش را در یک چمدان گذاشتم و در سطل زباله خیابان انداختم.
بعد از اعترافات آرمان تلاش برای پیداکردن جسد آغاز شد اما این جستوجوها راه به جایی نبرد و جسد دختر جوان هنوز هم پیدا نشده است. مدتی بعد آرمان اعترافات قبلی خود را پس گرفت و مدعی شد قتلی مرتکب نشده است. او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راهپله پایش لیز خورد و روی پلهها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.
انکارهای آرمان فایدهای برای او نداشت، با اینکه او در زمان قتل چند روز تا ۱۸سالگی زمان داشت و هنوز به ۱۸سالگی نرسیده بود، در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی صادرشده مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم آماده شد.
مادر غزاله اعلام کرد در صورتی گذشت میکند که آرمان محل دفن جسد را بگوید.
با این وجود باز هم با توجه به مدارک جدید بهدستآمده و قبول اعاده دادرسی، آرمان بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه ۵ مورد محاکمه قرار گرفت. او که حالا در مقطع فوقلیسانس در دانشگاه شهید مدرس در حال تحصیل است، یک بار دیگر اعلام کرد قتل کار او نیست و نمیداند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.
در نهایت قضات دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و آرمان را در قتل مجرم تشخیص دادند و او را برای بار دوم به قصاص محکوم کردند. رأی صادرشده یک بار دیگر در دیوان عالی کشور تأیید شد.
نکته اینجاست که خانواده غزاله شکایت دیگری هم از آرمان کرده بودند: او علاوه بر قتل، جسد دختر ما را پنهان کرده است. با توجه به اینکه پلیس نتوانست جسد را پیدا کند، خانواده غزاله درباره اخفای جسد از سوی متهم نیز شکایتی در شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت مطرح کردند.
در نهایت بخشی از پرونده که مربوط به اخفای جسد بود به شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت فرستاده شد و قاضی دادگاه آرمان را به سه ماه و یک روز حبس محکوم کرد.
جزییاتی که در دادگاه بیان شد
در دو دادگاهی که آرمان در آن به جرم قتل محاکمه شد، جزییات زیادی بیان شده است. در دادگاه اول او اختیاری نماینده دادستان گفت: آرمان در سال ۹۲ دختری به نام غزاله را به قتل رسانده است و همه مدارک موجود در پرونده این موضوع را ثابت میکند. او به قتل اعتراف کرده و به یکی از دوستانش هم گفته مرتکب قتل شده است اما از آنجایی که جسدی از غزاله پیدا نشده است، در پرونده شبهه ایجاد شد.
نماینده دادستان در توضیح پسگرفتن رأی دو نفر از قضات هم گفت: آنها رأی خود را پس نگرفتند و به دلیل اینکه وکیل سابق مقتول مدعی شده بود مدارک جدیدی در پرونده پیدا شده خواستار بررسی بیشتر پرونده شدند. دو موضوع بهعنوان مدرک جدید مطرح شد؛ یکی دفترچه بیمه غزاله بود و دیگری تمدید مرخصی دانشگاه او. هر دو مورد به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هیچکدام دلیلی بر زندهبودن غزاله نیست. ما همچنان با توجه به مدارک موجود در پرونده بر مجرمبودن متهم اصرار داریم. سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر غزاله در توضیح تمدید دفترچه بیمه دخترش گفت: همسر من بیمه خویشفرماست؛ غزاله را هم خودش بیمه کرده بود. بعد از قتل غزاله وقتی همسرم برای واریز حق بیمه و تمدید دفترچه رفته بود، بهصورت اتوماتیک دفترچه غزاله هم تمدید شده بود. این مسئله پیچیده نبود که بهعنوان مدرک جدید عنوان کردند.
مادر غزاله هم در توضیح مرخصی دانشگاه دخترش گفت: غزاله از دانشگاه مرخصی گرفته بود؛ میخواست در خارج از کشور درس بخواند و برای این کار آماده میشد اما این اتفاق افتاد. وقتی از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند مرخصی غزاله تمام شده و او برنگشته من موضوع را تعریف کردم و گفتم باور نمیکنم، دخترم مرده است. آنها هم از سر دلسوزی گفتند یک ترم دیگر تمدید میکنند. آنها به خاطر ناراحتی من چنین کاری کردند. مدرک جدیدی وجود نداشت؛ خواستند که من را آرام کنند. بعد از حادثه من روزهای سختی را گذراندم. تا زمانی که آرمان به قتل غزاله اعتراف کند، من در خیابانها دنبال دخترم میگشتم. ساعتها در خیابان با ماشین میرفتم که دخترم را پیدا کنم. به هر دختری که شبیه غزاله بود میرسیدم، جلویش را میگرفتم. من خیلی سختی کشیدم.
در ادامه زمانی، وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: متأسفانه وکیل سابق متهم در این پرونده کارهایی کرد که پرونده با چالش روبهرو شود. ما براساس مدارک پرونده درخواست صدور حکم قانونی را داریم.
آرمان: از من اعتراف دروغ گرفتند
در ادامه جلسه دادگاه، آرمان در جایگاه متهم قرار گرفت و از خود دفاع کرد. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من و غزاله مشکل خاصی با هم نداشتیم. او به خانه ما آمد و با هم صحبت کردیم و بعد رفت. من صدایی شنیدم، وقتی در را باز کردم، غزاله را دیدم که در راهپله افتاده است. خیلی ترسیدم. او را به داخل خانه کشیدم و بعد سعی کردم کمکش کنم. آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم چه میکنم. من خیلی بچه بودم. غزاله را داخل کیسه گذاشتم. متوجه شدم نفس میکشد اما ترسیده بودم و فقط میخواستم او را از خانه دور کنم. بعد کیسه را به نزدیکی سطل زباله اطراف پارک ملت بردم.
قاضی گفت: چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟چرا جسد را به چندین متر آنطرفتر از خانه بردی؟ متهم گفت: به فکرم نرسید با اورژانس تماس بگیرم. من بعد متوجه شدم که باید با اورژانس تماس میگرفتم و جسم غزاله را هم از ترس به کمی دورتر بردم. من اصلا متوجه کارهایم نبودم. قاضی گفت: لکههای خون روی دیوار، کاغذ دیواری دستگیره کمد و جاهای دیگر خانه شما بوده است. اگر غزاله خارج از خانه افتاده بود و تو او را به داخل آوردی، چرا این خونها در خانه بود. متهم گفت: من دقیقا نمیدانم از چه صحبت میکنید و من در جریان نیستم.
قاضی پرسید: چرا به دوستت گفتهای که غزاله را کشتهای؟ اگر تو واقعا این کار را نکرده بودی، چرا این حرف را به او زدی و درخواست کمک کردی.
متهم گفت: من اول گفتم غزاله زمین خورده؛ حرفم را باور نکرد. بعد گفتم دعوا کردیم؛ باز باور نکرد و بعد گفتم او را کشتم که حرفم را باور کند و کمک کند. متهم گفت: من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. در مدتی که با هم دوست بودیم، سه بار با هم دعوا کردیم. یک بار من پیشقدم شدم که آشتی کنم و دو بار غزاله پیشقدم شد. آن روز هم مشکلی با هم نداشتیم و او خداحافظی کرد و رفت و بعد این اتفاق افتاد. قاضی گفت: از غزاله نامهای به جا مانده که در آن به تو اشاره کرده و گفته از دست آزارهای تو خسته شده است. دراینباره چه میگویی. متهم گفت: من نمیدانم آن نامه چیست. من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. متهم در پاسخ به این سؤال که با توجه به انکارش چرا به قتل اعتراف کرده، گفت: بعد از بازداشت به من خیلی سخت گذشت. مدام به من میگفتند پدر و مادرت در اتاق بغلی هستند و بازجویی میشوند و من اذیت میشدم به همین دلیل اعتراف دروغ کردم.
به نظر می رسد افکار عمومی انتظار دارد علاوه بر اجرای عدالتضمن اعلام رضایت از سوی اولیای دم و گذشت از قصاص آرمان، زوایای پنهان این پرونده مشخص شود.